هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

ماییم از نسل لت و پار !!!!


بد شانس ترین نسل تاریخ دنیا, ما هستیم! اگه گفتی چرا؟؟

 چون تو نوزادیمون شیر خشک نایاب شد بستن مارو به شیر گاو!!! به جای مای بیبی هم که روزنامه بود و کهنه!!! (بد فرم شدن باسنامون زیر سر صدام کثافته!!!) بچگیمونم که تو دوران جنگ بود همش تو زیرزمین ینا و پناهگاه ها سیر میکردیم!!!

استرس چه حالی میداد.دوران تحصیل هم هر چی طرح بود رو ما امتحان کردن ... نظام قدیم, نظام جدید, نظام خیلی جدید ... تا رسیدیم به دانشگاه سهمیه ها دهنامونو صاف کردن !!! خواجه نصیر طوسی هم اگه بودی دو سه باری رد میشدی!!

فارغ التحصیل که شدیم دیدیم از هر رشته ایی 20-10 میلیون نفر اون بیرون دارن مسافر کشی میکنن!!

تا عاشق شدیم گشت ارشاد و امر به معروف جرمون داد!!! (فکر کنم 400-500 تایی شلاق نوش جان کردیم جمعا!!) اومدیم گواهی نامه بگیریم یک ماه از 2 صبح وایسادیم تو صف تا 10 صبح !!! (پلیس منهای 20 هم نبود، چه برسه+10)!!!

ماشین که خریدیم بنزین سهمیه بندی شد!!! ازدواج که کردن یه سری تورم دهنشونو سرویس کرد و روزگارشون سیاه شد .!!! (دیه کشتن خانوما از پرداخت مهریشون کمتر وای میستاد!!!) اومدیم کاسبی کنیم 70 مدل تحریم رو باهمدیگه شدیم و گناه چکهای بی محل مردم افتاد گردن آمریکا!!!اومدیم سرمایه گذاری کنیم ،یهو دیدیم صاحب اول و آخر 5-6 تا خونه مجردی هستیم!!!

(اگه بتونی بفروشیشون خیلی مردی!!!) بارالها! دیگه حالی واسمون نمونده که به راه راست هدایت شیم، اگه خیلی اصرار داری، خودت راه راست را به سوی ما کج کن.الهی آمین!!!

مطالبی کوتاه و خواندنی درباره ” شیطان “….!!!



کلمه شیْطان از ماده «شطن» گرفته شده، و «شاطن» به معنای «خبیث و پست» آمده‌است، و شیطان به موجود رانده شده، سرکش و متمرد اطلاق می‌شود و به معنی روح شریر و دور از حق، نیز آمده‌است.

«شیطان» اسم عام (اسم جنس) است، در حالی که «ابلیس» اسم خاص (عَلَم)می‌باشد، و به عبارت دیگر شیطان به هر موجود موذی و منحرف کننده و طاغی و سرکش، خواه انسانی یا غیر انسانی می‌گویند، ونام ابلیس در باورهای اسلامی شیطان,به معنای کسی که ادم را فریب داده‌است.

شیطان به موجود موذی و مضر گفته می‌شود، موجودی که از راه راست بر کنار بوده و در صدد آزار دیگران است، موجودی که سعی می‌کند ایجاد دودستگی نماید، و اختلاف و فساد به راه اندازد، و اینکه به ابلیس هم شیطان اطلاق شده بخاطر فساد و شرارتی است که در او وجود دارد. شیطان معانی مختلفی دارد، که یکی از مصداقهای روشن آن ابلیس و مصداق دیگر آن انسان‌های مفسد و منحرف کننده‌است.

تاریخ
براساس تفسیرهای قرآن و احادیث ٬شیطان یکی از جن‌ها بود که بر اثر پارسایی زیاد به درجه فرشتگان راه یافت و یکی از فرشتگان مقرب خدا شد(در حدیثی از جعفر صادق منقول است که یک بار شیطان نمازی خواند دو رکعت ولی ۱۰۰۰ سال طول کشید) اما برای سجده نکردن به آدم او از درگاه الهی رانده شد

در هنر

در طول تاریخ شیطان در فیلم‌ها و داستان‌های زیادی شخصیت شده‌است

منابع
-
علائم شیطانی

-          تفسیر نمونه، ج۱، صص ۱۹۱ تا ۱۹۳.

-          قاموس قرآن، ج ۴، صص ۳۲ تا ۴۰، سید علی اکبر قرشی، دار الکتب الاسلامیه

مطابی بسیار زیبا و خواندنی درباره ” روح ” و موضوعات مربوط به آن…


روح اصطلاحی در علوم دینی و فلسفی است راجع به همه موجودات (نه فقط انسان و موجودات زنده از دیدگاه زیست شناسی). بسیاری از ادیان معتقدند که روح در مقابل جسم، یعنی قسمت غیرمادی یک موجود است. و این که هر موجود یک روح دارد.

دیدگاه زبان شناسی:

بعضی واژه‌ها با وجود این که چند معنی دارند در یکی از معانی شان (معمولاً کلّی ترین معنی) مترادف روح اند:

-          عقل: در لغت یعنی قدرت تفکر. در روایات اسلامی هم به معنی روح و هم به معنی فطرت آمده

-          نفس: در لغت یعنی خود. در اصطلاح گاه یعنی روح و گاه یعنی غریزه

-          جان: در لغت یعنی حیات یا زندگی. در بعضی ادیان و فلسفه‌ها همان روح است. در زیست

-          شناسی(علم شناخت حیات) موجود زنده یعنی موجودی با 6 عملِ تنفس، تناول(خوردن)، رشد،

-          تناسل، حرکت و ….

-          دل ،قلب، فواد: در لغت عضوی از بدن است. در اصطلاح عربی یعنی روح

-          سرّ در لغت یعنی راز و در اصطلاح عربی یعنی روح یا روح انسان

در زبان عبری هم واژه روح(רוח) و هم واژه نفیش (נפשׁ) وجود دارد. که واژه نفیش به واژه‌های نَفس (به معنی خود) و نَفَس(به معنی دم و بازدم) بسیار نزدیک است. روح در زبان عربی به واژهٔ ریح (باد) نزدیک است. از همین رو بعضی معتقدند منشاء به‌وجود آمدن لغت روح و معنی آن چنین است:

« ذَات لَطِیفَة کَالْهَوَاءِ سَارِیَة فِی الْجَسَد کَسَرَیَانِ الْمَاء فِی عُرُوق الشَّجَر»

دیدگاه مشترک ادیان و فلسفه‌ها:

تعریف و ماهیت آن از نظر هر دین و فلسفه‌ای متفاوت است.

همهٔ ادیان و فلسفه‌ها معتقدند:

-          روح ماهیت معنایی و غیر مادی و مجرّد دارد. بر خلاف جسم یا بدن.

-          هر موجود، حدّاکثر یک روح دارد.

-          روح قائم به خود است.

اغلب ادیان و فلسفه‌ها معتقدند:

-          روح و بدن کاملاً از هم مستقل(قابل جدایی)اند.

-          روح حالت مادی و حس پذیر ندارد. مثلاً نمی‌تواند دیده یا لمس شود.

-          نمی توان حرکت روح را دید. مثلاً نمی‌توان خروج روح از بدن را دید.

بعضی ادیان و فلسفه‌ها معتقدند:

-          روح مخلوقی بی مانند در عالم موجودات است. یعنی هیچ موجود دیگری از جنس روح در جهان وجود ندارد.

-          روح اساس حیات یا زندگی، احساس، هشیاری و ادراک است.

-          نفس(خود) مجموعهٔ جسم و روح است.

-          جسم ممکن است بعد از مرگ پایدار باشد و ممکن است نباشد. امّا روح پایدار و جاودان است.

ادیان و فلسفه‌ها در موارد زیر اختلاف دارند:

-          تعریف روح چیست؟

-          روح ابتدا از کجا و کی موجود شده و منشاء(پدید آورنده) آن چیست؟

-          کار و وظیفهٔ روح در حین مرگ و بعد از مرگ چیست؟

-          مرگ چیست؟

-          بعضی می‌گویند: مرگ بیرون رفتن روح از بدن است

-          بعضی می‌گویند: مرگ بیرون رفتن روح و حیات از بدن برای همیشه و خواب بیرون رفتن روح و ماندن حیات است.

-          بعضی می‌گویند انسان سه نوع روح دارد: روح نباتی، روح حیوانی، و روح انسانی. فقط سومی هنگام خواب از بدن می‌رود.

-          آیا روح قبل از این عالم وجود داشته؟(از پر اختلاف ترین مسائل)

وجود روح:

مسالهٔ روح و حیات پس از مرگ در حوزهٔ اعتقاد به وجود مشترک اند. هر اعتقادی در مورد یکی، تاثیر مستقیم در دیگری دارد

قبل از تولّد

این مساله پر اختلاف ترین مساله در مورد وجود روح است. گروهی از مسلمانان به عالم ارواح قبل از خلقت آدم و عالم ذر قبل از تولد اعتقاد دارند.

در حین زندگی

زیست شناسان حیات را با علایم 6 گانهٔ حیاتی می‌شناسند. اما در مورد رابطهٔ روح با حیات حرفی نمی‌زنند. این گروه ممکن است معتقد به بازگشت روح باشند. یعنی فردی مدّتی حدود چند ساعت علایم حیاتی نشان نمی‌دهد. سپس دوباره علایم حیاتی نشان می‌دهد

-          عدّه‌ای حیات را با تکیه بر تعریف زیست شناسان ماشینی معرفی می‌کنند و به وجود روح (بعد غیر مادی) اعتقاد ندارند، و معتقدند انسان پس از مرگ نابود می‌شود.

-          عده‌ای معتقدند روح عامل حیات در این عالم است.

بعد از مرگ

-          عدّه‌ای حیات را با تکیه بر تعریف زیست شناسان ماشینی معرفی می‌کنند و به وجود روح (بعد غیر مادی) اعتقاد ندارند، و معتقدند انسان پس از مرگ نابود می‌شود.

-          معاد: یعنی جسم پس از مرگ نابود می‌شود. اما روح به نوعی زندگی (مانند برزخ) ادامه می‌دهد تا در روز قیامت اعمالش مورد قضاوت و پاداش و مجازات قرار گیرد. این عقیده در بسیاری ادیان بزرگ مثل ادیان ابراهیمی شایع است.

-          تناسخ یعنی روح پس از مرگ به جسم فرد دیگری منتقل می‌گردد.

این سه عقیده با یکدیگر در تضاد اند

دین اسلام:

این واژه در قرآن مجید ۲۱ بار تکرار شده‌است، و معانی متعددی دارد. از جمله:

۱- فرشته وحی(جبرئیل)؛ که به صورت «روح القدس»(نحل، ۱۰۳) و «روح الامین»(شعراء، ۱۹۳) به کار رفته‌است. ۲- فرشته‌ای که بالاتر از همه ملایک است، یا موجودی برتر از ملایک. (قدر، ۴)(نبأ، ۳۸)(معارج، ۴ و ۵). ۳- روح مستقل از جسم در انسان(نفس انسانی)

قرآن در آیات ۲۹ حجر، ۷۲ «ص» و ۹ سجده می‌فرماید: خدا پس از تکمیل خلقت انسان و نظام بخشیدن به آن، از روح خویش در آن دمید، و سپس به فرشتگان دستور داد بر او سجده کنند.

در جهان بینی اسلامی، انسان از دو چیز مختلف آفریده شده‌است، که یکی در حد اعلای عظمت، و دیگری ظاهراً در حد ادنی از نظر ارزش.[نیازمند منبع] جنبه مادی انسان را گل بد بوی تیره رنگ (لجن) تشکیل می‌دهد، و جنبه معنوی او را چیزی که به عنوان روح خدا از آن یاد شده‌است.

در دیدگاه اسلام خدا نه جسم دارد و نه روح، و اضافه روح به خدا «اضافه تشریفی» است، مانند خانه کعبه را که به خاطر عظمتش «بیت الله» خوانده می‌شود، و ماه رمضان که به خاطر برکتش «شهر الله» (ماه خدا) خوانده می‌شود. یعنی یک روح گرانقدر و پر شرافت و عظمت که سزاوار است روح خدا نامیده شود، در انسان دمیده شده است.

مطالبی جالب و خواندنی درباره ” جن ” و ارتباط آن در ادیان و زندگی...



توجه: این مقالهٔ اثبات وجود جن نیست. برای وجود و عدم وجود جن نیز جانب‌ داری نمی‌کند. تنها به بازگویی باورهای کسانی که به جن معتقدند با جستجو در مراجع و منابع اکتفا کرده است. در مورد درستی موضوعات ذکرشده در این مقاله اختلاف‌ نظر وجود دارد.

‍‌«جن» واژه‌ای عربی و به معنی «موجود پنهان و نادیدنی» است. در عرف فارسی «اَجِنّه» جمع جن شمرده می‌شود. در عربی جمع واژه جن، جِنان است و نوع آن جِنَّه. در فرهنگ فارسی دکتر محمد معین، به معنای «موجودی متوهم و غیر مرئی، پری» آمده است. برخی مردم به جن، «از ما بهتران» هم می‌گویند .

در یک دیدگاه وسیع به هر موجود ماوراءطبیعه‌ای که از دیدگاه انسان مستور است، جن می‌گویند. مانند فرشته‌ها، شیطان‌ها. اما اصطلاحاً و بنا بر باور برخی از مردم، جن‌ها (اجانین) گروهی از موجودات زنده، دارای احساسات و تفکر و معمولا نامرئی از جهان آفرینش هستند که هزاران سال پیش از خلقت بشر از آتش خلق شده‌اند.

جن از دیدگاه مذاهب

اسلام:

پاره‌ای از باورهای مسلمانان پیرامون جن از قرآن سرچشمه می‌گیرد. در قرآن جن موجودی توصیف شده که «از آتش (نار) آفریده» شده است.جن دارای دو جنس نر و ماده و دارای علم و ادراک معرفی شده‌است.همچنین به آنان ویژگی‌های اخلاقی داده شده و مواردی از تماس آن‌ها با انسان را متصور شده‌است. به روایت قرآن جن «از پیش از آفرینش انسان» بر روی زمین می‌زیسته‌است.


ادامه مقاله را در ادامه مطلب بخوانید


ادامه مطلب ...