هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

نمی دانم

نمی دانم تو می دانی که من عاشق ترم یا‌ تو..؟

خُمار آن هم آغوشی فقط من می برم یا تو

 

ز داغ دلنشین بوسه هایت گل نشان دارم

بگو ای نازنین آتش گرفتم در برم یا تو

 

تو در آیین من مهری و چون معبود می مانی

چه فرقی می کند در این میان من کافرم یا تو

 

از آن هنگامه ی وصلت سراسر آتشم اکنون

غم دوریت گرداند به دل خاکسترم یا تو

 

دروغت دلپذیر است این که من عاشق ترم با تو

ز عشقت من برم بغضی به چشمان ترم یا تو

 

مرا با بوسه ای شیدای عالم کردی و اما

کنون خط و نشانم می کشی من بگذرم یا تو

 

من و اشکی که از چشمم فرو می ریزد و حالا

رقیبم خون دل ریزد به کام ساغرم یا تو

 

تو رفتی دیده بستم من به جای پای دوشینت

بگو حالا عزیز دل که من خوش باورم یا تو

 

خمار آن دو چشمت می نشینم تا ز در آیی

بگویم بی وفا حالا بگو من بهترم یا تو ؟!؟

نظرات 1 + ارسال نظر
ainaz شنبه 17 بهمن 1394 ساعت 11:47

عالی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد