هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

بغلم کن


بغلم کن که هوا سرد تر از این نشود

زندگی خوب شود ، باد خبرچین نشود

 

بی هوا بوسه بزن ، عشق دو چندان بشود

بوسه آنگاه قشنگ است که تمرین نشود

 

وقت بوسیدن تو شعر بیاید یا مرگ ؟

مانده ام گیج ، بخواهم که کدامین نشود؟

 

چشم و ابروی تو بیت الغزل صورت توست

زلف تو آمده ، تکرار مضامین نشود

 

بین مردم همه جا از تو فقط بد گفتم

تا که دنیای حسودم به تو بدبین نشود

 

روز مرگ از نفست جان و دلم میلرزد

به عزیزان بسپارید که : " تلقین نشود"

 

دور خود خشت به خشت از تو غزل می چینم

پیش من باش که دیوار غزل چین نشود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد