هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

خدایی کردنش با من !





عاشق باش ، ...

دلداده باش ...

دلت را بده دست خودش !

خودش گفته : مصفا کردنش با "من"

دلت را به آب بسپار ، زلال و روان ...

تو قلبت را هوایی کن ، خدایی کردنش با من !

ازدواج با زیبایی یک زن بازیگر یا..؟



یکی از دوستانم با یک زن بازیگر معروف که فوق‌العاده زیبا است ازدواج کرد.

اما درست زمانی که همه به خوشبختی این زن و شوهر غبطه می‌خوردند، آنها از هم جدا شدند.

طولی نکشید که دوستم دوباره ازدواج کرد. همسر دومش یک دختر عادی با چهره‌ای بسیار معمولی است.

اما به نظر می‌رسد که دوستم بیشتر و عمیق‌تر از گذشته عاشق همسرش است.

عده‌ای آدم فضول در اطراف از او می‌پرسند:…

فکر نمی‌کنی همسر قبلی‌ات خوشگل‌تر بود؟

دوستم با قاطعیت به آنها جواب می‌دهد: نه! اصلاً! اتفاقا وقتی از چیزی عصبانی میشد و فریاد میزد، خیلی وحشی و زشت به نظرم می‌رسید.

اما همسر کنونی‌ام این طور نیست. به نظر من او همیشه زیبا، با سلیقه و باهوش است.

وقتی این حرف را می‌زند، دوستانش می‌خندند و می‌گویند : کاملا متوجه شدیم

می‌گویند : زن‌ها به خاطر زیبا بودنشان دوست داشتنی نمی‌شوند، بلکه اگر دوست داشتنی باشند، زیبا به نظر می‌رسند.

بچه‌ها هرگز مادرشان را زشت نمی‌دانند؛

ادامه مطلب ...

لطیفه ای که کل جهان اینترنت را برانگیخت‏

لطیفه ای که کل جهان اینترنت را برانگیخت‏

چندی پیش جوکی به زبان انگلیسی در دنیای نت زاده  شد! که نکات ارزشمندی را در خصوص سیاست های رسانه های امریکا در برداشت - ترجمه ی فارسی جوک به شکل زیر است :

مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف آنها میدود و با سگ درگیر میشود . سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچه ای را نجات میدهد پلیسی که صحنه را دیده بود به سمت آنها می آید و میگوید :< تو یک قهرمانی >

فردا در روزنامه ها می نویسند :

یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد

اما آن مرد می گوید: من نیوریورکی نیستم

پس روزنامه های صبح می نویسند:

آمریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد .

آن مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستم

از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستی

< من ایرانی هستم >

فردای آن روز روزنامه ها این طور می نویسند :

یک تند روی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت

 

در 68 ثانیه به آرزوی خود برسید ...


بسیاری از سخنرانان موفق به خصوص در حوزه قانون جذب نظیر ایسترهیکس نظریه جالبی دارند. آنها می گویند اگر انسان بتواند فقط 18 ثانیه روی چیزی که واقعاً می خواهد تمرکز کند یک زنگ بزرگ در کاینات به صدا در می آید که توجه کل هستی را به سمت این شخص جلب می کند.

اگر این 18 ثانیه بتواند تا 68 ثانیه ادامه یابد دیگر کار تمام است و کل هستی به تکاپو می افتد تا برای فکر متمرکز شده یک راه حل پیدا کند.

اگر آرزوست برآورده اش کند و اگر سوال است برایش جوابی بیابد.

در نگاه اول شاید این عدد 68 ثانیه خیلی کم و ناچیز به نظر برسد.

68 ثانیه یعنی فقط یک دقیقه و هشت ثانیه و بسیاری از افراد می گویند که تمرکز به مدت 68 ثانیه هیچ کاری ندارد!؟

خب آیا شما هم همین طور فکر می کنید؟

بسیار عالی است! امتحان کنید.

خواهید دید که هنوز 18 ثانیه اول رد نشده فکرتان منحرف می شود.

ایده‌ای جدید بلافاصله از اعماق افکارتان ظاهر می شود و نجواگر درونی تان به سخن در می آْید که جدی نگیر و دست از این بازی ها بردار و به مسایل مهم تر زندگی بپرداز و ...

ما عادت کرده ایم و در حقیقت عادت داده شده ایم که بدون فکر و بر اساس عادت زندگی کنیم.

ما صبح از خواب بر می خیزیم بدون این که فقط 68 ثانیه برای کارهای روزانه وقت بگذاریم شروع می کنیم به خوردن صبحانه و سر کار رفتن.

بدون اینکه 68 ثانیه مستمر ناقابل برای ارزیابی کارهایمان وقت بگذاریم اسب سرکش ذهن را به این سو و آن سو می تازانیم تا ظهر شود و ناهاری بخوریم و استراحتی و بعد دوباره کار و سپس شب و دور هم جمع شدن و تلویزیون دیدن و بعد خوابیدن.

آرزو

هر ساعت 60 دقیقه است و شبانه روز شامل هزار و چهارصد و چهل دقیقه است اما ما خیلی مواقع در این 1440 دقیقه شبانه روزمان نمی توانیم 68 ثانیه روی یک موضوع خاص فکرمان را متمرکز کنیم!!

به راستی این فکر پر جست و خیز که نمی تواند 68 ثانیه آرام بگیرد به چه دردی می خورد؟!

فکر پریشان و ناآرام چیزی جز بی قراری و آشفتگی به همراه ندارد.

پیر و جوان و زن و مرد هم نمی شناسد.

فکری که نتواند آرام گیرد و چند لحظه ای روی موضوعی که صاحب فکر صلاح می داند متمرکز شود، مطمئناً به هنگام نیاز و بحران که تمرکز بیشتر لازم است، کارآیی ندارد و فلج می شود.

باید همین الان هر کاری که داریم زمین بگذاریم و به سراغ ذهن ناآرام خود برویم و 68 ثانیه آن را مهار کنیم.

68 ثانیه به شرایطی که الان در آن قرار داریم بیندیشیم.

68 ثانیه بعد به این که واقعا در زندگی چه می خواهیم فکر کنیم.

68 ثانیه بعد به خوشبختی های خودمان بیندیشیم و 68 ثانیه دیگر به این فکر کنیم که چقدر آرام می شویم وقتی روی مسائل زندگی خودمان با آرامش فکر می کنیم.

کاینات بیرون از بدن ما گوش به فرمان ماست تا هر چه را می خواهیم به او ابلاغ کنیم.

اما به یک شرط و آن این است که موقع دستور دادن این طرف و آن طرف نپریم.

68 ثانیه یک جا بایستیم و صریح و شفاف بگوییم چه می خواهیم.

آن وقت می بینی که می توانی ...

شب یلدا مبارک

یلدا نام‌ فرشته‌ای‌ است، بالا بلند. با تن‌پوشی‌ از شب‌ و دامنی‌ از ستاره. یلدا نرم‌نرمک‌ با مهر آمده‌ بود. با اولین‌ شب‌ زمستان آمده و هر شب‌ ردای‌ سیاهش‌ را قدری‌ بیشتر بر سر آسمان‌ می‌کشد تا آدم‌ها زیر گنبد کبود آرام‌تر بخوابند. یلدا هر شب‌ بر بام‌ آسمان‌ و در حیاط‌ خلوت‌ خدا راه‌ می‌رفت‌ و لابه‌لای‌ خواب‌های‌ زمین‌ لالایی‌اش‌ را زمزمه‌ می‌کرد. گیسوانش‌ در باد می‌وزید و شب‌ به‌ بوی‌ او آغشته‌ می‌شد.

یلدا شبی‌ از خدا پاره‌ای‌ آتش‌ قرض‌ گرفت. آتش‌ که‌ می‌دانی، همان‌ عشق‌ است. یلدا آتش‌ را در دلش‌ پنهان‌ کرد تا شیطان‌ آن‌ را ندزدد. آتش‌ در وجود یلدا بارور شد.

فرشته‌ها به‌ هم‌ گفتند: «یلدا آبستن‌ است. آبستن‌ خورشید. و هر شب‌ قطره‌قطره‌ خونش‌ را به‌ خورشید می‌بخشد و شبی‌ که‌ آخرین‌ قطره‌ را ببخشد، دیگر زنده‌ نخواهد ماند».

فرشته‌ها گفتند: فردا که‌ خورشید به‌ دنیا بیاید، یلدا خواهد مُرد.

یلدا همیشه‌ همین‌ کار را می‌کند؛ می‌میرد و به‌ دنیا می‌آورد. یلدا آفرینش‌ را تکرار می‌کند.

راستی، فردا که‌ خورشید را دیدی، به‌ یاد بیاور که‌ او دختر یلداست‌ و یلدا نام‌ همان‌ فرشته‌ای‌ است‌ که‌ روزی‌ از خدا پاره‌ای‌ آتش‌ قرض‌ گرفت



.



ادامه مطلب را حتما بخوانید...

ادامه مطلب ...

برترین وب سایت های ایرانی معرفی شدند...

هیات داوران دومین جشنواره آنلاین وب سایت های ایران رای نهایی خود را در خصوص سایت های برتر اعلام کرد



هیات داویان، در گروه سایت دانلود، به توجه به محتوای مشابه بیشتر وب سایت ها و ارائه نرم افزار های قفل شکسته و عدم رعایت کپی رایت در این گروه هیچ سایتی را شایسته ی دریافت عنوان برترین سایت وب فارسی ندانست.

هیات داوران، در گروه موبایل، سایت www.gsm.ir را به همراه www.gsmaria.com به دلیل پوشش خبری و ارائه اطلاعات کامل و به روز به طور مشترک، شایسته ی دریافت رتبه نخست دانست.

هیات داوران دومین جشنواره آنلاین وب سایت های ایران، مجلیه اینترنتی پریانا www.pariyana.com را به دلیل نوآوری در موضوع و راه اندازی اولین مجله اینترنتی در حوزه اینترنت، و همچنین طراحی کاربرپسند و ارائه نسخه PDF در گروه نشریات آنلاین شایسته ی دریافت رتبه نخست دانست.

سایت www.idevcenter.com در گروه آموزش به انتخاب هیات داوران با توجه به ارائه ای نوین در محتوای آموزشی و استفاده از ویکی برای مشارکت کاربران در تولید محتوا را شایسته ی دریافت رتبه نخست دانست.

در گروه وبلاگ هیات داوران سایت بلاگفا www.blogfa.com را به دلیل پایداری در ارائه سرویس به کاربران و سادگی در استفاده و ایجاد وبلاگ تسط کاربران شایسته ی دریافت رتبه نخست با عنوان برترین سرویس وبلاگ در سال ۱۳۸۷ دانست.


ادامه مطلب ...

چرا میرحسین !!!

 

 

  

برگرفته از سایت : http://www.ebrahimraha.com 

بعضی دوستان می پرسند خداوکیلی چرا میرحسین؟ معروض می دارم (کار باحالیه، شما هم بدارید!) که خداوکیلی چرا میرحسین نه؟!

1) ببینید دوستان، کمتر از یک ماه به انتخابات باقی مانده. از دو کار جدا پرهیز کنید: الف)عشوه شتری، با این توضیح که من انگشتمو رنگی نمی کنم، عمرا که رای بدم، ب) اطوار دو طبقه، با این توضیح که من با رای ندادن، اعتراض خاموش می کنم. قشنگ من کجا رو خاموش می کنی؟ کیو خاموش می کنی؟ به کی خاموش می کنی؟ تو خوبی کلا؟! مطمئنی؟

2) ببینید عزیزان چند بار برای بشریت و حومه توضیح داده ام که نمی شود دو اسم توی یک برگه رای نوشت. از این که آدم فهمیده ای هستید متشکرم!

3) اساسا ما ایرانی ها یا یک کاری را نمی کنیم یا آن را انجام نمی دهیم. خیلی هم تفاوت محسوسی ندارد. اما اگر بخواهیم کاری را بکنیم انصافا آن را همچین از بیخ انجام می دهیم! معنی این پاراگراف را بیست و چند روز دیگر متوجه می شوید!

4) من شخصا ترجیح می دهم به کسانی رای بدهم که در طول سالیان، خیلی کشته مرده قدرت نبوده اند. کلی گفتم به کسی برنخوردها!

5)به نظر من و حومه «عدالت» یک ارزشی است که دوستان عدالت سرخود چهار سال تمام آن را به واقع انجام دادند! عدالت واقعی با ماهی چند هزار تومان پول هم کارش راه نمی افتد. یک کمی میرحسین را مرور کنید، ششتان حال می آید!

6)این که هنوز میرحسین است و پرایدش، بی شعار و شیپور و شوآف، یعنی می شود میرحسین را دوست داشت با نون اضافه.

7)می دانید که مرد برای هضم دلتنگیاش گریه نمی کنه، قدم می زنه. راستش الان به شدت دلتنگم و می خواهم بروم قدم بزنم. فرصت نمی کنم باقی دلایل را توضیح بدهم.

ادامه مطلب ...

زندگینامه باراک اوباما از نگاه تاریخ ...







اظهارات رییس جمهور ایران ، یکسال پیش :"بعید می‌دانم دستگاه پشت پرده کاخ سفید اجازه دهند که اوباما به کاخ سفید راه یابد، شما مناسبات قدرت در آمریکا را می‌شناسید، آنها در قدرت بسیار خشن عمل می‌کنند و رای مردم آمریکا تضمین شده نیست."

بیوگرافی: باراک حسین اوباما روز 4 اوت سال 1961 در شهر هونولولو، ایالت هاوایی آمریکا ، از یک پدر سیاهپوست کنیایی، که او نیز باراک ن اوباما نام داشت، و یک مادر سفیدپوست آمریکایی متولد شد.

 باراک اوبامای پدر از قوم لیو بود که در کنیا و مناطق شرق اوگاندا و شمال تانزانیا سکونت دارند و یکی از اقلیت های قومی اصلی در کنیا محسوب می شوند.

دین اکثر لیوها مسیحی است اما تعداد قابل توجهی از آنان، از جمله خانواده اوباما، از اسلام پیروی می کنند هر چند گفته می شود که باراک اوبامای پدر حتی قبل از عزیمت به آمریکا از اسلام کناره گرفته بود و خود را یک فرد غیر مذهبی می دانست.

باراک اوبامای پدر در سن بیست و سه سالگی برای استفاده از یک بورس تحصیلی در دانشگاه هونولولو به تنهایی عازم آمریکا شد هرچند پنج سال پیش از آن با دختری از قبیله خود ازدواج کرده و از او صاحب چهار فرزند شده بود.

هنگام تحصیل در این دانشگاه بود که او با آن دانهام، یک دانشجوی دختر آمریکایی اهل کانزاس آشنا شد و با او ازدواج کرد اما این ازدواج دوامی نداشت و هنگامی که باراک اوبا (پسر) دو سال داشت، به جدایی انجامید.

باراک اوبامای پدر بعد از خاتمه تحصیل در آمریکا، به کنیا بازگشت و در سال 1982 در یک سانحه رانندگی در آن کشور درگذشت در حالیکه پسرش را تنها یک بار دیگر در سال 1971 ملاقات کرده بود.

تحصیل در اندونزی و آمریکا

آن دانهام پس از جدایی از همسر اول خود، در سال 1967 با یک دانشجوی اندونزیایی ازدواج کرد و همراه پسر خود عازم اندونزی شد و باراک اوباما تا سن ده سالگی در آن کشور سکونت داشت و به مدرسه می رفت اما در سال 1971 به هاوایی و نزد پدر و مادر بزرگ مادری خود بازگشت.




اوباما برای آخرین بار در سن دهسالگی پدر خود را ملاقات کرد

باراک اوباما پس از خاتمه دوره دبیرستان در هونولولو به لس آنجلس رفت و وارد کالج اکسیدنتال شد اما پس از دو سال، خود را به دانشکده علوم سیاسی دانشگاه کلمبیا در نیویورک منتقل کرد.

پس از دریافت لیسانس در رشته روابط بین الملل از این دانشگاه در سال 1983، باراک اوباما به عنوان کارمند در یک شرکت خصوصی و سپس یک گروه تحقیقاتی وابسته به کلیسای کاتولیک در شیکاگو ، ایالت ایلینوی، کار کرد اما با ورود به دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد در سال 1988، برای چند سال این شهر را ترک گفت.

باراک اوباما پس از خاتمه تحصیل در هاروارد و کسب درجه دکترای حقوق در سال 1991، به شیکاگو بازگشت و ضمن کار در زمینه های مختلف حقوقی و دانشگاهی، به فعالیت های سیاسی نیز روی آورد.

باراک اوباما در سال 1996 وارد سنای ایالت ایلینوی شد و تا سال 2005 و دستیابی به کرسی این ایالت در مجلس سنای ایالات متحده، عضو سنای ایالتی بود.

از جمله اقدامات آقای اوباما در زمان عضویت در سنای ایالات متحده مشارکت در تدوین طرح هایی مربوط به شفافیت و حسابرسی عملیات مالی دولت فدرال، مقابله با تخلفات انتخاباتی و کمک بشردوستانه به جمهوری کنگو بوده است.

با آغاز رقابت های انتخاباتی سال 2008، سناتور اوباما، با وجود تجربه اندک در تشکیلات دولتی واشنگتن، داوطلبی خود را برای احراز نامزدی حزب دموکرات اعلام داشت که رقابتی طولانی و فشرده با سناتور هیلاری کلینتون، همسر رئیس جمهوری پیشین آمریکا، را در پی آورد.

مبارزات انتخاباتی و دستیابی به پیروزی

این رقابت به گزینش آقای اوباما به عنوان نامزد واحد حزب دموکرات در ماه ژوئن سال جاری و ورود به مبارزات انتخاباتی با جان مک کین، نامزد حزب جمهوریخواه، و سرانجام، پیروزی در رای گیری روز 4 ژوئن و انتخاب به عنوان چهل و چهارمین رئیس جمهوری ایالات متحده منجر شد.


خانواده اوباما - ساکنان آینده کاخ سفید

در جریان مبارزات انتخاباتی، باراک اوباما سیاست های دولت جورج بوش را به شدت مورد انتقاد قرار داد و خروج تدریجی نیروهای آمریکایی از آن کشور را مطرح کرد هرچند حمایت خود را از افزایش حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان ابراز داشته است.

در جنبه های دیگر سیاست خارجی، انتظار نمی رود آغاز به کار دولت آقای اوباما به منزله تغییرات بنیادی در روابط بین المللی ایالات متحده باشد هرچند رئیس جمهوری منتخب آمریکا در جریان مبارزات انتخاباتی بر همکاری نزدیکتر با متحدان این کشور و تلاش برای بهبود چهره آمریکا در صحنه بین المللی تاکید نهاده است.

در مورد روابط با ایران، آقای اوباما به طور کلی با ادامه سیاست هسته ای کنونی جمهوری اسلامی و خطری که، از دید برخی مقامات آمریکایی، می تواند متوجه اسرائیل و منافع غرب سازد، مخالفت کرده است.

در عین حال، رئیس جمهوری منتخب آمریکا از گفتگو با جمهوری اسلامی به منظور وادار ساختن این کشور به تغییر روش خود حمایت کرده هرچند مشخص نیست که برای آغاز چنین مذاکراتی چه شرایطی را در نظر گرفته است و آیا مقامات جمهوری اسلامی شرایط احتمالی او را قابل قبول خواهند دانست.

از نظر سیاست های اقتصادی و اجتماعی، آقای اوباما به طیف "لیبرال" تعلق دارد که از گسترش برنامه های خدمات اجتماعی و کمک به گروههای کم درآمد و تامین منابع مالی مورد نیاز این برنامه ها از طریق مالیات سنگین تر بر شرکت های بزرگ و دارندگان درآمدهای کلان حمایت می کند.

باراک اوباما در سال 1989 با میشل رابینسون در شیکاگو آشنا شد و در سال 1992 با او ازدواج کرد.

مراسم تحلیف باراک اوباما روز 20 ژانویه سال آینده برگزار می شود و آقای و خانم اوباما، همراه با دو دختر ده ساله و هفت ساله خود که "مالیا آن" و "ناتاشا"نام دارند، سه کاخ سفید نقل مکان خواهند کرد.

 

بهترین دوست اون دوستیه که بتونی باهاش روی یک سکو ساکت بشینی و چیزی نگی و وقتی ازش دور میشی حس کنی بهترین گفتگوی عمرت رو داشتی .
 ما واقعا تا چیزی رو از دست ندیم قدرش رو نمی دونیم ولی در عین حال تا وقتی که چیزی رو دوباره به دست نیاریم نمی دونیم چی رو از دست دادیم
 اینکه تمام عشقت رو به کسی بدی تضمینی بر این نیست که او هم همین کار رو بکنه پس انتظار عشق متقابل نداشته باش ، فقط منتظر باش تا اینکه عشق آروم تو قلبش رشد کنه و اگه این طور نشد خوشحال باش که توی دل تو رشد کرده
 در عرض یک دقیقه میشه یک نفر رو خرد کرد در یک ساعت میشه یکی رو دوست داشت و در یک روز میشه عاشق شد ، ئلی یک عمر طول می کشه تا کسی رو فراموش کرد
 دنبال نگاهها نرو چون می تونن گولت بزنن، دنبال دارایی نروچون کم کم افول می کنه ، دنبال کسی باش که باعث بشه لبخند بزنی چون فقط با یک لبخند میشه یه روز تیره رو روشن کرد ، کسی رو پیدا کن که تو رو شاد کنه
دقایقی تو زندگی هستن که دلت برای کسی اونقدر تنگ میشه که می خوای اونو از رویات بکشی بیرون و توی دنیای واقعی بغلش کنی
 رویایی رو ببین که می خوای ، جایی برو که دوست داری ، چیزی باش که می خوای باشی ، چون فقط یک جون داری و یک شانس برای اینکه هر چی دوست داری انجام بدی
 آرزو می کنم به اندازه ی کافی شادی داشته باشی تا خوش باشی ، به اندازه کافی بکوشی تا قوی باشی
 به اندازه کافی اندوه داشته باشی تا یک انسان باقی بمونی و به اندازه کافی امید تا خوشحال بمونی
 همیشه خودتو جای دیگران بذار اگر حس می کنی چیزی ناراحتت می کنه احتمالا دیگران رو هم آزار می ده
 شادترین افراد لزوما بهترین چیزها رو ندارن ، اونا فقط از اونچه تو راهشون هست بهترین استفاده رو می برن
 شادی برای اونایی که گریه می کنن و یا صدمه می بینن زنده است ، برای اونایی که دنبالش می گردن و اونایی که امتحانش کردن ، چون فقط اینها هستن که اهمیت دیگران رو تو زندگیشون می فهمن
 عشق با یک لبخند شروع میشه با یک بوسه رشد می کنه و با اشک تموم می شه ،‌ روشنترین آینده همیشه روی گذشته فراموش شده شکل می گیره ، نمیشه تا وقتی که دردها و رنجا رو دور نریختی توی زندگی به درستی پیش بری ،
 وقتی که به دنیا اومدی تو تنها کسی بودی که گریه می کردی و بقیه می خندیدن ، سعی کن یه جوری زندگی کنی وقتی رفتی تنها تو بخندی و بقیه گریه کنن.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

دفتر عشـــق که بسته شـد

دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــدم

خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون

به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم

اونیکه عاشـق شده بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود

بد جوری تو کارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد

برای فاتحه بهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

حالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد

تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو

بـه نـام تـو سنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم

غــرور لعنتی میگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

بازی عشـــــقو بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم

از تــــو گــــله نمیکنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

از دســـت قــــلبم شاکیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

چــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم

چــــــــراغ ره تـاریکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم

دوسـت ندارم چشمای مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن

فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه

چه خوب میشه تصمیم تــــــــــــــــــــــــــــــــو

آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه

دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه

بزن تیر خــــــــــــــــــلاص رو

ازاون که عاشقــــت بود

بشنواین التماسرو

ــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــ

ـــــــــــ

ـــــــ

ــــ

ـ

***اگه دوست داشتین به این لینک یه سری بزنید.

دانلود!!!

 

***برای دانلود هر نوع شعری که دوست دارید فقط اینجا را کلیک کنید.