هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

بغض نبودنت ...




کنج گلویم قبرستانیست

پرازاحساس هایی

که زنده به گورشده اند به نام....


بغض...

نظرات 2 + ارسال نظر
هد هد شنبه 3 فروردین 1392 ساعت 02:05

زمین و زمان را به هم می دوختم اگر ذره ای دلت با من بود
همیشه این بوده است:
من تو را دوست دارم..تو دیگری را .. و دیگری مرا
آری..اینگونه است که ما همه تنهاییم

هد هد شنبه 3 فروردین 1392 ساعت 23:47



بغض


دست هایی ست


که از بیم آغـــــوش شدن


توی جیبم محــــکم مشت کرده ام


وقتی عابری که عطر تو را به تن زده


تو نیستی !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد