به کوه گفتم عشق چیست؟
لرزید
به ابر گفتم عشق چیست؟
بارید
به باد گفتم عشق چیست؟
وزید
به پروانه گفتم عشق چیست؟
نالید
به گل گفتم عشق چیست؟
پرپر شد
به انسان گفتم عشق چیست؟
اشک از دیدگانش جاری شد و گفت
دیوانگی ست
سلام حسین جانخوبی عزیزم خیلی قشنگ مینویسی با یک دنیا احساسعزیزم برایت شادی بسیار آرزو دارم
سلام حسین جانخواستم از اشعارت تعریف کنم دیدم شعرهات قشنگتر از اینه که بتونم تعریف کنم.موفق باشی و پیروز
سلاممثل همیشه حرف نداره گل پسر...فقط از کیه؟!مال خودتِ؟!
سلامسال نو مبارک ممنون از نظر لطفتونموفق باشیدکارتون عالیع
تو خیلی رمانتیکی.
سلام حسین جونواقعآ کاش می شد وقتی هر روز چشمامونو باز می کردیمهمه ی اینها رو می دیدیمخیلی قشنگ گفتی مثل همیشه
کاش میشد یک کاری کرد پنجرهها بسته نشنکاش پس پنجرهها تاریکی و سرما نبودکاش پرستوها دیگه شهرمونو ترک نکننکاشکی فصل عاشقی تو شهر ما کوتا نبود(شعر کاملشو بزودی رو وبلاگ میذارم، دوست داشتی سر بزن)در ضمن وبلاگ قشنگی داری
سلامکارهاتون بسیار زیباستموفق باشید
حرفت عاقلانه بود
سلام حسین جان
خوبی عزیزم
خیلی قشنگ مینویسی با یک دنیا احساس
عزیزم برایت شادی بسیار آرزو دارم
سلام حسین جان
خواستم از اشعارت تعریف کنم دیدم شعرهات قشنگتر از اینه که بتونم تعریف کنم.
موفق باشی و پیروز
سلام
مثل همیشه حرف نداره گل پسر...
فقط از کیه؟!مال خودتِ؟!
سلام
سال نو مبارک ممنون از نظر لطفتون
موفق باشید
کارتون عالیع
تو خیلی رمانتیکی.
سلام حسین جون
واقعآ کاش می شد وقتی هر روز چشمامونو باز می کردیم
همه ی اینها رو می دیدیم
خیلی قشنگ گفتی مثل همیشه
کاش میشد یک کاری کرد پنجرهها بسته نشن
کاش پس پنجرهها تاریکی و سرما نبود
کاش پرستوها دیگه شهرمونو ترک نکنن
کاشکی فصل عاشقی تو شهر ما کوتا نبود
(شعر کاملشو بزودی رو وبلاگ میذارم، دوست داشتی سر بزن)
در ضمن وبلاگ قشنگی داری
سلام
کارهاتون بسیار زیباست
موفق باشید
حرفت عاقلانه بود