هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

سلام رهگذر ............................
سلام رهگذر ............................ 

در کوچه سار خستگی ها

روشنی پدیده نگاه تو بود

که دیوار تنهایی مرا ویران کرد

تا خاطره دلنشین عاشقی را همصدا با ترانه چلچله ها زمزمه کنم۰

سخاوت چشمانت مرا به وسعت پنجره ها برد تا زوال دلتنگی ها رانظاره گر باشم۰

حالا مرا در این نظر گاه تنها رو به زوال و هم نغمه با دلتنگی ها تنها می گذاری۰

مشکی

 
 

ما به هر حال می پریم بی چشم و دل بی پر و بال

ما به مشکی دلخوشیم دو رنگی ها رو بی خیال

مشکی رو به همه بگین و همیشه و همه جا مشکی بمونید

((((((((( یادتون باشه مشکی رنگ عشقه )))))))))


برای اطلاعات بیشتر به این سایت مراجعه کنید.

Reza Sadeghi Biography


رضا صادقی 25 مرداد1358 در شهر بندرعباس به دنیا آمد. و اصالتش از شهریست زیبا به نام میناب (آنامیس)  . نظر به اینکه در خانواده مذهبی و مقید چشم به دنیا گشوده بود ابتدا خواندن را با تلاوت قرآن آغاز کرد. علاقه مندی او به مسائل هنری باعث شد تا در زمینه موسیقی فعالیتش را آغاز کند . سال 1368 ابتدای راه و به نوعی اولین جرقه فکری او بود با توجه به اینکه در آن سالها منطقه بندرعباس امکانات بسیار محدودی برای فراگیری داشت . او با مطالعه کتابهای متفاوت در این زمینه ساختار فکری خود را در مورد این هنر بسیار رویایی و لطیف استحکام بخشید . علاقه مندی او به موسیقی مدرن باعث شد تا از نگاه موزیسین های بزرگ برای بعد کاری خود استفاده کند

در سال 1371 اولین آهنگ خود را به نوعی میشود گفت ساخت . به نام راز عشق . شاید در آن سالها کارهای او مورد قبول واقع نمی شد زیرا تفکرات به سوئی دیگر سوق گرفته بود. در سال 1372 اولین کار را در قالب کاست ارائه کرد که به نام همان راز عشق بود. اما از حق نگذریم هیچ نوع بار هنری نمی شد در آن پیدا کرد اما حرکتی تازه بود

در سال 1373 با کمی دقت دومین کار خود را ارائه کرد به نام بال پرواز که بعد از آن کاست نظر عموم نسبت به کارهای او جلب شد و او با شوق بیشتری به کسب تجربه و اطلاعات گام به جلو بر می داشت

بنا به دلایلی در سال 1374 به طور موقت دست از کارهای هنری برداشت و شاید همان مدت برای او مدت زمان پر باری بود و اواخر سال 1374 بود که با ارائه کاستی تحت نام کلاغ غارغاری شروع دوباره اما تا حدودی قوی تر از قبل را تجربه کرد

علاقه زیاد او به هنرمندانی چون استاد چشم آذر و بیات باعث شد تا به کارهای ایشان و بزرگانی دیگر توجه خاص داشته باشد. و کارهای او تحت شعاع آنها قرار گرفت

البته او در زمینه شعر و ادبیات فعالیت دارد و ارادت او به شاعرانی چون اخوان ثالث - حافظ - مولانا - سهراب سپهری - شاملو و ماگوت بیگل باعث شد ذهنیت فکری آنها را در راه خود نورپردازی کند . البته لازم به ذکر است که 95% کارهای او با کلامهای خود اوست

در سال 1375 کاست گل لاله را ارائه داد که به نوعی با کارهای قبلی او تفاوت داشت . او سیر نسبتا سعودی را دنبال کرد به طوری که در سال 1376 بندرقدیم 1377 مستانه و دیوانه در سال 1378 رویای شیرین و ده ثانیه را با هم در یک سال ارائه داد

سال 1379 سال آرامش و کسب تجربه بود و پربار . یک حادثه زیبا در رویاهای او - لحظه ها را برایش سرشار کرده بود تا اینکه در سال 1380 کاست عاشقم من را که با گیتار اجرا شد را به بازار ارائه داد که مورد استقبال خاصی قرار گرفت . البته این کاست قبل از اینکه ویرایش شود به بازار رفت که در مورد آن جای بحثی طولانی است

آن حادثه زیبا و رویایی نگاه تازه او به عشق و عاشق شدن بود و دیدن زشتیها  را با نگاه دیگر. او مدت 8 سال پیراهین مشکی به تن داشت و همه مردم او را مشکی پوش می شناختند تا اینکه در سال 1381 کاست حکایت مشکی پوش را به مردمی تقدیم کرد که سالها او را با مهرشان به اوج سوق می دادند

حکایت مشکی پوش آغازی است برای حرکتی ار نوع مشکی پوش

برای دنیا زیبا که مشکی هم در آن زیبایی جای خاصی دارد

رضا صادقی با همسفری آهنین به نام عصا به سوی دنیای سبز فردا به پیش می رود شاید خود اوهم می داند که مانده تا برف زمین آب شود اما او با گرمی که از جنوب به ارث برده ابن برف ها را آب خواهد کرد

نظردهی


*اگه خواستین آهنگ جدید گوش کنید اینجا رو کلیک کنید.

*برای دادن نظر اینجا رو کلیک کنید

*اگه خواستین آهنگ جدید گوش کنید اینجا رو کلیک کنید.

*برای دادن نظر اینجا رو کلیک کنید

کمی تا قسمتی طنز!


به مناسبت نزدیک شدن ایام هولناک امتحانات تقدیم به همه دوستان دانشجو که با من همدرد هستند! و می خواهند درسها را فقط پاس کنند!

پاس کردن نوعی فرار به سوی پیروزی است. گذشتن از سد بزرگی که مصالح ساختمانی اش را موادی چون استاد و مباحث علمی تشکیل می دهند.

مولانا پاس الدین مشنگ آبادی در وصف آن سروده است:

ما برای پاس کردن آمدیم!

نی برای درس خواندن آمدیم!

ما کلاس را ننگریم و دال را (دال مخفف درس!)

ما صفا را بنگریم وحال را!

شادترین مردم جهان

 
 نیجریایی ها شادترین مردم جهان هستند
 در مطالعه تازه ا ی  درباره میزان خوشبختی  مردم که در 65 کشور جهان انجام شده است مردم نیجریه در صدر و مردم رومانی  در انتها قرار گرفتند

 این مطالعه که در مجله "نیو ساینتیست" بریتانیا چاپ شده است حاکی  است که مردم آمریکای لاتین؛ اروپای غربی  و آمریکای  شمالی  از همتایان خود در اروپای  شرقی  و روسیه خوشبخت ترند

 تعداد افرادی  که از زندگی  راضی  هستند در نیجریه از سایر کشورها ی  مورد مطالعه بیشتر بود و پس از آن مردم مکزیک، ونزوئلا، السالوادور و پورتوریکو قرار می  گیرند درحالی  که جمعیت مردمان شاد در روسیه، ارمنستان و رومانی  از سایر کشورها کمتر است

 اما عواملی  که باعث احساس خوشبختی  مردم می شود میتواند از یک کشور تا کشور دیگر متفاوت باشد و برای  مثال درحالی که در آمریکا موفقیت شخصی  و قوه بیان مهم ترین معیارها به شمار می روند، در ژاپن مردم به برآورده شدن انتظارات خانوادگی  و اجتماعی اهمیت بیشتری  می دهند. این مطالعه ظاهرا موید همان مثل قدیمی  "پول خوشبختی  نمی آورد" است.
پژوهشگران "مطالعه ارزش های  جهانی " میل به تملک مادیات را عاملی  "که شادمانی را سرکوب می کند" توصیف کردند.
 پژوهشگران این تحقیق می گویند میزان شادمانی مردم در کشورهای  صنعتی  از جنگ جهانی  دوم به بعد تقریبا ثابت مانده است در حالی  که درآمد آنها به شدت افزایش داشته است. تنها استثنا دانمارک است که طی سه دهه گذشته بر رضایت مردم آن افزوده شده است. این مطالعه در فاصله سال ها ی  1999 تا 2001 انجام شد و این هفته برای  نخستین بار در نشریه "نیو ساینتیست" به چاپ رسید. در این مقاله آمده است: "در این رده بندی  که با توجه به رضایت عمومی از زندگی  تهیه شده است زلاندنو در رده پانزدهم، آمریکا در رده شانزدهم و بریتانیا در رده بیست و چهارم قرار گرفت." این مطالعه در واقع پژوهشی  در زمینه تغییرات سیاسی  و اجتماعی - فرهنگی  است که تقریبا هر چهار سال یکبار توسط شبکه ای  بین المللی  از دانشمندان امور اجتماعی انجام می  شود
 این مطالعه شامل پرسش هایی  درباره میزان شادمانی  مردم و میزان رضایت آنها از زندگی  است. به نوشته "نیو ساینتیست" هرچند این گونه مطالعات تازگی  ندارد، اما بیش از پیش مورد توجه سیاست گذاران کشورها قرار می گیرد

روز مادر

 

امروز روز مادر است.روز تولد دختر پیامبر اسلام(ص) که به احترام ایشان مزین به نام مادر شده است.
مادر یعنی عشق.یعنی مهربانی مطلق.فداکاری و گذشت و صبوری و محبت فقط وفقط در قلب مادر معنا پیدا می کند و بس.هرکدام از ما اگر بخواهیم این کلمات را در عمل معنی کنیم عاجز و ناتوان می مانیم.
خوش به سعادت مادران که بهشت زیرپای آنهاست و دعایشان مستجاب.
آروزی هر زنی این است که روزی مادر شود.ناپلئون می گوید:مادر با یک دستش گهواره و با دست دیگرش دنیا را تکان میدهد!

بیایید قدر مادرهایمان را بدانیم و احترام به والدین را فراموش نکنیم.امروز دست مادرهای خوب و مهربانمان را ببوسیم وازآنها به خاطر این همه زحمتی که برای ما کشیده اند تشکر کنیم.
 
مهرمادری موهبتی است که از سوی خدای بخشنده در سینه مادران به ودیعه گذاشته شده وگنجی است بی پایان که هرچه بیشتر از آن ببخشندپربارتر میشود.

کجا می توان یافت مادری را که از این نعمت بی بهره باشد و از این گنج نبخشد ولذت نبرد؟؟
مادران همه عزیزند و بخشنده وتفاوتی بینشان نیست.جز میزان بخششی که از گنج نهفته در سینه خود می کنند و آن که بیشتر می بخشد نعمت خدا را ارج می نهد.

چرا زنان گریه می کنند؟

                                                                                                      
 

 



 روزی یک پسر کوچک از مادرش پرسید:چرا گریه می کنی؟ مادرش گفت:چون من زن هستم.
پسربچه گفت:من نمیفهمم .مادر جواب داد:تو هیچ گاه نخواهی فهمید.
بعدها پسرکوچک از پدرش پرسید:چرا مادر بی دلیل گریه می کند؟ پدرش تنها توانست به او بگوید:تمام زنان برای هیچ چیز گریه می کنند.پسرکوچک بزرگ شد وبه یک مرد تبدیل شد ولی هنوز نمی دانست که چرا زنها بی دلیل گریه می کنند.

بالاخره سوالش را برای خدا مطرح کرد ومطمئن بود که خدا جوابش را میداند او از خدا پرسید:خدایا چرا زنها به آسانی گریه می کنند؟خدا گفت:زمانی که زن را خلق کردم می خواستم او موجود بخصوصی باشد بنابراین شانه های او را آنقدر قوی آفریدم تا بار همه دنیا را به دوش بکشد وهمچنین شانه هایش آنقدر نرم باشد که به بقیه آرامش بدهد من به او توانایی دادم که در جایی که همه از جلو رفتن ناامید شده اند او تسلیم نشود وهمچنان پیش برود.به او توانایی نگهداری از خانواده اش را دادم حتی زمانی که مریض یا پیر شده است بدون اینکه شکایتی بکند.
به او عشقی داده ام که در هر شرایطی بچه هایش را دوست داشته باشد حتی اگر آنها به او آسیبی برسانند.
به او توانایی دادم که شوهرش را دوست داشته باشد واز تقصیرات او بگذرد و همیشه تلاش کند تا جایی در قلب شوهرش داشته باشد.
به او این شعور را دادم که درک کند یک شوهر خوب هرگز به همسرش آسیب نمی رساند اما گاهی اوقات توانایی همسرش را آزمایش می کند و به او این توانایی را دادم که تمامی این مشکلات را حل کرده وبا وفاداری کامل در کنار شوهرش باقی بماند ودر آخر به او اشکهایی دادم که بریزد.
این اشکها فقط مال اوست و تنها برای استفاده اوست.در هر زمانی که به آنها نیاز داشته باشد .او  به هیچ دلیلی برای توضیح اینکه چرا اشک می ریزد نیاز  ندارد.
خدا گفت:می بینی پسرم زیبایی یک زن در لباسهایی که می پوشد نیست در ظاهر او نیست در شیوه آرایش موهایش نیست بلکه زیبایی یک زن در چشمهایش نهفته است زیرا چشمهای او دریچه روحش است ودر قلبش جایی است که عشق او به دیگران در آن قرار دارد.

اینم یه تیریپ اومدیم...........



اگر روزی رسددستم به دامانت کنم جان را به قربانت

ولی بی لطف و احسانت چگونه ؟

شوم نا خوانده مهمانت چگونه؟

تو معبود منی بگذار داد از دل بگیرم

پناهم ده که بر سقف حرم منزل بگیرم

تو دریایی و من تنها غریق مانده در باران

تو فانوس رهم شو تا ره ساحل بگیرم

در این بازار بی مهری به دیدار تو شادم

تو شادم کن که سوز غم بر آمد از نهادم

تو می گفتی صدایم کن ز سوز سینه هر شب

صدایت می زنم اما رسید آیا به دادم؟

کمک کن تا ابد تنها به تو عاشق بمانم

به کوی عاشقی شعر خوش ماندن بخوانم