وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست
ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست
در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست
بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست
عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست
وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست …
سلام آقای حسین !
پست قشنگی بود . اما تلخ !
چرا از زیبایی ها - دوستی ها - وفاداری ها و امید به آینده نمی گید؟
زندگی هر چند تلخ باشه اما انقدر کوتاست که ارزش فکر کردن به
گذشته های تلخ رو نداره .
امیدوارم از این به بعد از شیرینی های زندگی بنویسید .
شاد باشید.
یاعلی !
سلام دوست عزیز
شعر فوق العاده ای بود. شاعرش را معرفی نمی کنید؟!
عالی بود ..پیروز باشی ..
خیلی داغون بودم این شعرو خوندم نابود شدم ..
میزنم به سلامتیه هرچی نامرده ..
و به سلامتیه تو ..
دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است