هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

سلام ای عشق پاک من ... سلام

سلام ای شوق دیداری که هر لحظه به غارت میبری دل را

سلام ای اولین لحظه

سلام ای اولین دیدار سلامی از دل تنها

سلامت می کنم ای یورش خورشید

مثال بارش ابری که بر دل میزند باران

به سان شعله آتش که می بارد زتنهایی

سلام ای اوج بی تابی

سلام ای شوق دیداری که می راند ز تنهایی دل پژمرده من را

تمام تار و پود من به تاراج تو می باشد

بلی این بار من هستم

من سرما زده در اوج تنهایی

نمی خواهی ز من پرسی

ز تاراج دل و دینم

ترنمهای دلداری به یغما می برد دل را

به تنهایی

که می دانی

نظرات 1 + ارسال نظر
mani شنبه 16 دی 1391 ساعت 12:24

خیلی خوب بود دستت درد نکنه موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد