سلام و درود به تمام دوستان و همراهان همیشگی
امروز قصد دارم رمان فوق العاده ای رو بهتون معرفی کنم و از تک تک شما دوستان میخوام تا این رمان رو مطالعه کنید.امیدورام مثل من نباشید که از خوابم میزنم تا هر چه زودتر این کتاب به اتمام برسه ، چون بدجور بهش وابسته شدم.
موفق و پیروز باشد.*****************************************
توضیحات : روزها بی توجه بما می گذرند . زمان بخاطر آدمها توقف نمی کند . چه بی رحم اند ثانیه ها! چه قسی القلب اند دقایق ! چه روز شومی بود آن روز که برادرم علی ، خودش را بخاطر عشقش دار زد . آخر چرا؟ فائزه آنقدر برایش ارزش داشت که چهار نفر به پایش بسوزند ؟ او که رفت مادر هم به او پیوست . پدر دیوانه شد و گیسوهم آواره شدیم .خدایا این چه مصیبتی بود که بر سرمان آمد ؟ مگر چه گناهی مرتکب شده بودیم؟ دخترک بی عاطفه با شوهرش خوش است و ما راهی دیاری ناشناخته . معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار ماست . دو دختر زیبا ، تنها ، غریب و شبیه هم.
اکنون در آخرین سطر این دفتر خاطرات به این فکرم که چقدر زود گذشت ، ثانیه ها منتظر ما نمی مانند ، دقیقه ها بی رحمند و گذرا ، خوشبختیها زود تمام میشود و انسان زود تباه میگردد.