تمام ﺍﻳﻦ ﺷﻬﺮ ﻳﮏ ﻃﺮﻑ ...
ﺗﻮ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ...
ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﺪ،
ﻣﻦ
ﻃﺮﻑِ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﻢ
سر بر شانه خدا بگذار تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت به رقص درآیی قصه عشق “انسان” بودن ماست . . .
سر بر شانه خدا بگذار تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند
که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت به رقص درآیی
قصه عشق “انسان” بودن ماست . . .