هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

هشت بهشت

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

دل تنگ



حتما کسی را تازگی ها در نظر داری

لابد به غیر از من کسی را زیر سر داری

 

دیگر سراغی از دل تنگم نمی گیری

با اینکه از حال پریشانم خبر داری

 

بی طاقتی این روزها جایی دلت گیر است

بو برده ام از شهر من قصد سفر داری

 

بو برده ام از عطر مشکوک تنت شبها

جایی دگر  عشقی دگر  یاری دگر داری

 

سردی زمستانی در این گرمای تابستان

لبهای بی رنگ و نگاهی بی ثمر داری

 

آهسته گفتی دوستت دارم و از لحنت

معلوم شد از من کسی را دوست تر داری

نظرات 1 + ارسال نظر
ainaz یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 10:28

بسیار زیبا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد