-
قصه غم
یکشنبه 2 اردیبهشت 1386 10:37
تقدیم به تنهاترین(................) قصه ی آن دختر را می دانی ؟ که از خودش تنفر داشت که از تمام دنیا تنفر داشت و فقط یکنفر را دوست داشت دلداده اش را و با او چنین گفته بود « اگر روزی قادر به دیدن باشم حتی اگر فقط برای یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم عروس حجله گاه تو خواهم شد » *** و چنین شد که آمد آن روزی که یک نفر پیدا شد...
-
داستان شعر زندگی . . .
یکشنبه 26 فروردین 1386 12:57
فاش میگویم و از گفته ی خود دلشادم بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آبادم طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق که در این دامگه حادثه چون افتادم سایه ی طوبی و دلجویی حور و لب حوض به هوای سر کوی تو برفت از یادم میخورد خون دلم مردمک دیده سزاست که چرا دل به جگر گوشه ی...
-
کاش بودی تا . . .
یکشنبه 26 فروردین 1386 11:02
آسمون آرزومون پره از ابرای تیره لالایی واست بخونم تا شاید خوابت بگیره اگه از خواب نپریدی توی خواب خدا را دیدی یه جوری ازش بپرس که دلامون چرا اسیره باز که چشماتو نبستی ببینم باز که نشستی میدونم یه جوری هستی که دلت از همه سیره اما بهتره بدونی طبق اصل مهربونی دل واسه عاشق نبودن راه نداره ناگزیره چشمای تو شده خسته بغض...
-
فقط از تو مینویسم . . .
یکشنبه 26 فروردین 1386 10:45
می خواهم فقط از تو بنویسم ... ! این کلمه های بی شکیب، ناتوان تر ازآنند که بتوانند تو را بنویسند . کاش کبوترها کلمه هایی می شدند برای تو ... من نیمی کلمه ام و نیمی عشق . جز نوشتن و دوست داشتم چیزی نمی دانم ! من تو را دوست دارم ... اگرچه مثل فرشته ها مهربانم ، ولی گاهی مثل تو مغرورم و مثل طوفان لجباز! اما هر چه هستم تو...
-
فیلم ۳۰۰ از نگاه شما . . .
یکشنبه 12 فروردین 1386 11:05
۳۰۰ عنوان فیلمی است که از روی کتاب مصوری نوشته فرانک میلر به همین نام توسط شرکت " برادران وارنر " ساخته شده است. در سال ۱۹۶۲ (۱۳۴۱) نیز فیلمی بر اساس این کتاب ساخته شد و در ایران هم به نمایش در آمد. این فیلم به کارگردانی زاک اسنایدر (به انگلیسی Zack Snyder ) به موضوع نبرد ترموپیل بین سپاه ایران در زمان خشایارشا با...
-
نوروز ۸۶ بر همگان مبارک باد ! ! !
دوشنبه 28 اسفند 1385 11:04
هفت سین .... یکی از مقدمات اصلی نوروز ایرانیان "سفره هفت سین" است که ساعاتی پیش از تحویل سال نو گسترده می شود، این سفره از سابقه تاریخی برخوردار بوده و هر یک از اجزای آن نیز به نیت خاصی بر سفره نوروزی جای می گیرند . برخی پژوهشگران، ریشه تاریخی این جشن را به "جمشید پیشدادی" نسبت می دهند و نوروز را "نوروز جمشیدی" می...
-
چشم هایم را قربانی میکنم . . .
سهشنبه 22 اسفند 1385 14:28
چشم هایم را قربانی میکنم ؛ شاید بی واسطه بیایی و دستهایت آشیانه مهر شود ... میدانی ...گنجشک ها هم عاشق می شوند وگرنه هرصبح برای که بال می گشایند؟ آسمان هم باید عاشق باشد که این چنین بی مضایقه می بارد ...! بگذار آنقدر از تو پر شوم که دیگر جایی برای خودم نماند گاهی وقت ها که به دلم سرک میکشم فقط تویی و تو … نمیدانم چرا...
-
مجرمین زندگی . . .
سهشنبه 22 اسفند 1385 14:00
ای کاش زودتر حکم دادگاه لطف الهی صادر گشته و از این بازداشتگاه دلتنگی با غل و زنجیری از مهر و وفا راهی تبعیدگاه خوشبختی می شدیم . ای معصومترین سارق گنجینه قلبم، در نهایت هوشیاری و اختیار با صدایی رسا اقرار می کنم که منم حلق آویز طناب عشقت . و قسم می خوردم که تا ابد از دژ دلدادگیت قدم برون نگذارم . و در حضور تمامی حضار...
-
یادمان باشد اگر . . .
چهارشنبه 2 اسفند 1385 10:22
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم یادمان باشد اگر این دلمان بی کس شد طلب مهر ز هر چشم خماری نکنیم یادمان باشد که دگر لیلی و مجنونی نیست به چه قیمت دلمان بهر کسی چاک کنیم یادمان باشد که در این بهر دو رنگی و ریا دگر حتی طلب آب ز دریا نکنیم نگاهم کن چشام دیگه برقی نداره زمستونه تو قلبم که...
-
تو ...
سهشنبه 1 اسفند 1385 16:54
سد چشمانم شکست ......روزگارم تر شد .... گریه از عمق وجودم رد شد ....تنم از باور رویا تب کرد ... کاشکی رویا بود ....نه حقیقت دارد .... آنچه از چشمه چشمم جاری است ...پیچک احساسم.... به تنت می پیچد .... و تو بی احساسی ....کاش می خندیدی ....کاشکی می مردم ........ (این شعر واقعا حرف من بود به ...) … و سلامی دیگر در عجبم که...
-
حرف دل با . . .
دوشنبه 23 بهمن 1385 15:29
عشق تنها برای یک بار می اید و برای تمام عمرش می اید عشق همان بود که به تو ورزیدم حقیقتا همان یک بار حقیقتا همان یک بار و از بس بدان اویختم تا همیشه همه ی زندگی ام با ان بیش خواهد رفت بس تا همیشه عا شقت می مانم دنیا دو روز است یک روز با تو یک روز بر علیه تو ........... روزی که با تو ست مغرور نشو .... روزی که بر علیه...
-
صحبت با خدا . . .
یکشنبه 19 آذر 1385 09:09
خداوندا.....هر چه بد کردم تو را ٬آخر وفا کردی مرا :[ صحبت با خدا ] خداوندا اگر چه از چشم اشکی نمیریزد اما.... قلب چنان گریان است که از تلاطم آن ملائک در خروشند. خداوندا در اشک یتیم چه گذاشته ای که سنگ دلی همچون من را چون موم رام میکند . میدانم٬ میدانم اگر قلب را به تنهایی می آفریدی شاید بیهوده می بود اما .... این عشق...
-
انتخاب عنوان با شما . . .
یکشنبه 28 آبان 1385 17:34
نازنینم! نمیدانم تو میدانی؟ دل من در هوای دیدنت بی تاب گردیده سراپای وجودم در فراقت آب گردیده ز هجرت دیدگانم همچو دریایی ز خون گشته غم و دردم فزون گشته و اکنون در میان بسترم چون شمع میسوزم برای دیدن رویت..... دو چشم اشک بارم را به روی ماه میدوزم و با او از غم و درد درون ام راز میگویم . جز تو ای دور از من از همه...
-
وقتی دلت میگیره . . .
یکشنبه 28 آبان 1385 17:09
وقتی دلت میگیره .. وقتی دلت آواره میشه .. وقتی هیچ سرپناهی نداری .. وقتی احساس میکنی توو هفت آسمون یه ستاره نداری .. وقتی می فهمی که دنیا با همهء قشنگیهای زود گذرش فقط یه بازی بوده و تو بازیگرش ... وقتی چشات پُر از اشک هست و یه شونهء مهربون برا گریه کردن نداری .. وقتی چشماتو می بندی و مرگ رو آرزو میکنی .. او نوقت به...
-
شاید آخرین نوشته...!
یکشنبه 28 آبان 1385 16:54
ای کاش وقتی نیلوفری می گرید نگوئیم کاری از دستمان بر نمی آید ، می توانیم شانه هایمان را با سخاوت در اختیار هق هقش بگذاریم . عادت کنیم اگر در یک شب تاریک مهتاب شدیم نوری بر ویرانه کلبه ای بخشیدیم ، روزی نیش خنجر نشویم قلب نقره ای ساکنان او را بشکافیم . اگر به عابری خسته از راه گفتیم دوستت دارم چشمان پر از ناز و تمنای...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 مهر 1385 21:34
جادوی نگاهت آری آغاز دوست داشتن است گر چه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست .
-
مهربانی ( )
شنبه 15 مهر 1385 21:32
درتنگنای کوچه باغ زندگی دنبال نقطه ای هستم از حس و وفا ، کمی هم صداقت که برایش دلی صفا دهم ، روحی را جلا دهم با بالهایش تا رویا سفر کنم بستایمش و برایش از زندگی بخوانم از سرای نیلوفری از نقاط تاریکی و اندوه دلم با خبرش سازم برایش از درخت خشکیده بی روح ترانه ای بخوانم ، شعری بسازم و از آن برگی بچینم ، رنگ زرد به رنگ...
-
تنهایی... ( )
شنبه 15 مهر 1385 21:31
کاش می دونستی چقدر دلم بهانه تو را میگیره هر روز کاش می دونستی چقدر دلم از این روزهای سرد بی تو بودن گرفته کاش می دانستی چقدر دلم برای ضرب آهنگ قدمهایت گرمی نفسهایت، مهربانی صدایت تنگ شده کاش می دانستی چقدر دلواپس توام کاش می دانستی چقدر تنهام ، چقدر خسته ام و چقدر به حضور سبزت محتاجم و همیشه از خودم می پرسم این همه...
-
وفاداری()
شنبه 15 مهر 1385 21:27
نازنینا به تو مینازم و با ناز تو سرگردانم از خودم هیچ نمیدانم و دانم که تو را می دانم اهل دل صحبت رسوایی ما را ابداً گوش نداد تا ببیند که به یک نقطه در این دایره سرگردانم چکه چکه اگر از سقف دلم چکه کند تنهایی بی تو میمیرم و اما به سر قول خودم می مانم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 مهر 1385 21:26
اگر کسی رو دوست داشته باشی نمی تونی تو چشماش زل بزنی نمیتونی دوریش رو تحمل کنی نمی تونی بهش بگی چقدر میخوایش واسه همینه عاشقو دیوونه میشی گر خواهی جهان در کف و اقبال تو باشد خواهان کسی باش که خواهان تو باشد.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 مهر 1385 21:23
یه نفر ... یه جایی .. . تمام رویاهاش لبخند توست وزمانی که به تو فکر میکنه احساس میکنه که زندگی واقعا با ارزش . پس هر وقت احساس تنهایی کردی این حقیقت وبه خاطر داشته باش ک ه یه نفر ... یه جایی .. . به تو فکر میکنه و دوستت داره
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 مهر 1385 17:14
***شاید آخرین نوشته...! ای کاش وقتی نیلوفری می گرید نگوئیم کاری از دستمان بر نمی آید ، می توانیم شانه هایمان را با سخاوت در اختیار هق هقش بگذاریم . عادت کنیم اگر در یک شب تاریک مهتاب شدیم نوری بر ویرانه کلبه ای بخشیدیم ، روزی نیش خنجر نشویم قلب نقره ای ساکنان او را بشکافیم . اگر به عابری خسته از راه گفتیم دوستت دارم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 مهر 1385 17:09
شاید یک تراژدی...! پری های دریایی که موهایی بلند و چشمانی آبی داشتند در ساحل بازی می کردند که آب جسد جوانی را به ساحل آورد و در کنار آنها نهاد . آن ها به جوان نزدیک شدند و نامه ای را در جیب روی قلبش یافتند . یکی از پری های دریایی نامه را خواند : " ای عشق نازنین من ! باز نیمه شب است . تنها مونس من در این لحظه های...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 مهر 1385 16:24
***عشق واژه ای است که خداوند آفرید نظر یادتون نره Garfield has his sights on... Happy Valentine's Day!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 مهر 1385 11:06
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 مهر 1385 11:17
قند است مرا هر دم امید وصال تو **** شکر به زبان دارم از نقطه خال تو نادیده جهان هرگز ٬ زیبا رخ خندانی **** چون روی پریزاده هرگز به مثال تو خاموش بُودن هرگز ناید به دل عاشق **** محوند پری رویان ٬در حسن جمال تو ردی به کجا داری ای دلبر یک دانه **** تا حلقه کنم دستم بر گوشه شال تو گر خون من عاشق ٬ خندان بکند رویت **** این...
-
بگذار آن باشم!!!!
سهشنبه 10 مرداد 1385 17:53
بگذار آن باشم بگذار آن باشم که با تو تا آخرین لحظه زندگی خواهد ماند بگذار آن باشم که با صداقت با تو درد دل میکند و با یکرنگی و یکدلی زندگی میکند . جان خواهد داد بگذار آن باشم که دیوانه وار در شهر نام تو را فریاد میزند و آن باشم که برای عشقت : بگذار همانی باشم که در شادی هایت میخندد و در غم هایت با تو شریک است . بگذار...
-
وصال چیزی که هر گز به آن نرسیدم ..!
سهشنبه 10 مرداد 1385 17:45
عشق بهانه ی آغاز بود آغاز قشنگترین صبح دمان زندگی عشق بهانه ی سبز با هم زیستن و اینک وصال چیزی که هر گز به آن نرسیدم . تنها صدایش کردم. تنها فکراوبودم. تنها قلبم برای اومی تپید. تنها برای او سکوت کردم. تنها نگاهم برای او بود ولی وقتی به پایان راه رسیدم. هنگامی که مرا شناخت. صدایم را دیگر نشنید ...! فکرم را در خاموشی...
-
منو گذاشت و رفت...!
سهشنبه 10 مرداد 1385 17:41
شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد دلم در حسرت دیدار او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد به من می گفت تنهایی غریب است ببین با غربتش با ما چه ها کرد تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پا کرد که او هرگز شکستم را نفهمید اگه چه تا ته دنیا صدا کرد
-
آن که می گوید دوستت می دارم!!!
سهشنبه 10 مرداد 1385 17:37
آن که می گوید دوستت می دارم خنیانگر غمگینی است که آوازش را از دست داده است. ای کاش عشق را زبان سخن بود هزار کاکلی شاد در چشمان توست هزار قناری خاموش در گلوی من است. عشق را ای کاش زبان سخن بود آن که می گوید دوستت می دارم دل اندوهگین شبی ست که مهتابش را میجوید ای کاش عشق را زبان سخن بود هزار آفتاب خندان در خرام توست...